به گزارش شهرآرانیوز، در قدم به قدمِ بچه آهوهایی که به آغوشت پناه میآورند اشتیاق به رسیدن، خستگی را کنار میزند. مسافرانت هر کدام با کوله باری از خواستهها و آرزوهای کوچک و بزرگ به سوی تو روانه شدهاند.
از مادری که آرزوی سرپناهی سیمانی را دارد تا کودکی که آرزویش خانهای شکلاتیاست. از پدری که خواستهاش سلامت فرزند است تا فرزندی که شفای پدر پیرش را طلب میکند. همهی آنها به امید شفاعت گرفتن از سوی تو پا به این مسیر گذاشتهاند.
دستههای عزاداری سیاهپوش از غم شهادتت، سینهزنان در ره پیشگاهت حرکت میکنند. نوای نوحهی سوزناکشان دیدهها را تار کرده. مهم نیست اگر مرثیهها مفهوم نباشند. همین که در میان تمام آنها نام رضا رضا(ع) به گوش میخورد کافیست. از میان پرچمهای سرخ و سیاه، گنبد خورشیدی رنگت نمایان میشود و در قلبها بذر آرامش میکارد. خادمان حرم در مسیر، مهمان نوازی را پیشه کردهاند و زائرانت راتر و خشک میکنند. در اینجا همهچیز و همه کس در مسیر تو مقدس و مطهر جلوه میکند. چه رازی در آشیانهی امنت پنهان کردهای که با وجود آسمانها فاصله میان تو و خانه ات باز هم در آن حضور دلگرم کنندهات احساس میشود.
وارد صحن و سرای حضرتش که میشوی، اما داستان همان همیشگی است. عشق و عشق و عشق. هرکجا سر میچرخانی سیاهی است و پرچمهای مشکی در و دیوارهای صحنها را پوشانده است. جمعیت دقیقه به دقیقه بیشتر میشود و امکان زیارت هر لحظه سختتر میشود. سلامی از دور میدهیم و به رسم مجاورین، امروز را برای زیارت زائرین میگذاریم.
مدارس، تکیهها، مساجد و حسینیهها در خیابانهای اطراف حرم و مسیرهای حاشیهای تبدیل به محل اسکان موقت زائرین پیادهای است که از راه دور و نزدیک برای پابوسی امام رضا (ع) وارد مشهد شده اند. در هرکدام شان که پا میگذاری جوانانی را میبینی که بصورت خودجوش و اوطلبانه مشغول خدمت رسانی به زوار هستند. در این کوچه و خیابانها به راحتی میتوانی صبحانه مفصلی هم پیدا کنی و برای ادامه راه جان تازهای بگیری. هرچه به حرم نزدیکتر میشوید صدای هیئات و دستهها بیشتر به گوش میخورد و فضای حزن و اندوه بیشتر میشود.
امکانات رفاهی در مشهد این روزها به وفور دیده میشود. در مسیرهای اصلی اطراف حرم تقریبا همه چیز را به صورت صلواتی پیدا میکنید. نانواییهایی که هرکدام شان نماینده یک شهر، یک صنف و یا یک هیئت هستند و البته تهیه نان از آنها مستلزم ایستادن در صفهای طولانی است. در کنار همه این موارد، شهرداری مشهد یک کار بسیار عالی دیگر هم انجام داده است. چندین چشمه سرویس بهداشتی، چندین چشمه وضوخانه و ... در خیابانهای منتهی به حرم ایجاد شده است که اتفاقا باعث رضایت زائرین بوده و همه از این خدمات رضایت کامل دارند.
مرد جوان در صحن انقلاب گوشهای را برای خودش گیر آورده و به گنبد خیره شده است. به او نزدیک میشوم و به بهانه کتاب زیارت با او هم کلام میشوم. از کرمان آمده و میگوید بعد از ۲ سالی که به خاطر کرونا امکان حضور را نداشته امسال دوباره به پابوسی امام رئوف امده است. به گفته خودش ۱۲ برای دوازدهمین بار به مشهد مشرف شده است و هربار که چمدان هایش را برای این سفر میبندد، شوقش از دفعات اولیه بیشتر میشود. محمدرضا که دیشب با وسیله نقلیه شخصی به مشهد رسیده، در یکی از مدارس آموزش و پرورش در خیابان طبرسی اقامت دارد و میگوید غیر از شلوغی، مشکل دیگری ندارد. در اخر هم از همه خادمان و خدمتگزارانی که این فضا را محیا کرده اند تشکر میکند و میگوید: اینجا که آب در دل ما تکان نخورد، مطمئن باشید موقع رد شدن از پل صراط، امام رضا (ع) نمیگذارد آب در دل تان تکان بخورد.
از حرم بیرون میآیم و پشت یکی از دستهها راه میافتم. پیرمردی که با لباس پاکبانی مشغول نظافت است، چند لحظهای کنار ایستاده و با چشمان خیس، عزاداری میکند. خودش را حسین معرفی میکند و میگوید روزانه ۱۲ ساعت کار میکند، اما در این ایام با اینکه میتوانسته به مرخصی برود، به درخواست خودش آمده تا زیر پای زائرین امام رضا را نظافت کند. حسین آقا میگوید تمام زندگی اش را از امام رضا دارد و این کمترین کاری است که برای شادی دل آقا انجام میدهد.